علائم شیفتینگ میتونن به شما ثابت کنن که به دی آرتون نزدیک شدین و در آینده نزدیک قراره به دنیایی که میخواین برین
های اوری وان! منم میونا. پس از چندین وقت برگشتم. دلیل نبودنم اول کنکور تئوری و عملیم بود و بعد از اون انجام کار های عقب مونده ای که داشتم. و الان اومدم که با قدرت شروع کنم.
علائم شیفتینگ وقتی که دارین متود هارو امتحان میکنین براتون پیش میان. این پست رو بیشتر برای این گذاشتم که متوجه بشین اگر این اتفاقات براتون افتاد، چیز بدی نیست و در واقع علائم شیفت هستن.
تا آخر مطلب رو بخونین چون حرف زیاد هست.
علائم رایج شیفتینگ:

1. سرگیجه سراغتون میاد. یا توی سرتون همه چیز درحال چرخش به نظر میان.

2. ممکنه سردرد بگیرین و تو گودی چشماتون کمی حس سنگینی داشته باشین.

3. حس شناور بودن یا سقوط کردن داشته باشین. یا نیروی جاذبه رو حس نمیکنین یا بیش از حد حسش میکنین.

4. احساس سنگینی یا سبکی

5. تپش قلب به سراغون میاد.

برنامه روز سوم برای آماده شدن ناخودآگاهتون و شیفت کردن، خاطره سازیه. امروز باید راجع به گذشته خودتون در DR بنویسین.

 از قوه تخیلتون استفاده کنین. داستان بسازین و باهاش ارتباط بگیرین. اینطوری وجودتون با شخصیت شما در دی ار ارتباط برقرار میکنه. آهنگ هایی که روز قبل آماده کردین رو پلی کنین و گوش بدین. من یکسری سوال ازتون میپرسم بهشون فکر کنین و اینطوری ذهنتون رو جهت بدین برای نوشتن یک خاطره. شروع کنید به نوشتن و بعد اون ها رو توی کامنت یا اسکریپتتون وارد کنین. نوشتن به ذهنتون خیلی کمک میکنه و جهت میده.

همه این سوال ها مربوط به شخصیت شما در دنیای دی آر هستن

1. توی چه خانواده ای به دنیا اومدی؟

2. دوران کودکیت چطور گذشته؟ شاد یا غمگین؟

3. دوست هایی که داشتی چجور آدمایی بودن و کجا باهاشون آشنا شدی؟

4. بهترین و شیرین ترین خاطره از گذشتت چیه؟

5. تو سال های زندگیت چه چیز هایی یاد گرفتی؟

فکر میکنم همین ها کافی باشه برای نوشتن اولیه. اما با جزئیات بنویسین و بزارین آدمی که در دنیای دی آرتون هستین در ذهنتون رشد پیدا کنه :)

روز اول یکسری سوال کلی راجع به دی آر و خودتون جواب دادین. حالا وقت اینه که چیزایی رو جمع آوری کنین که شما رو یاد DR میندازه.

- «یادآوری» DR : ریالیتی ای که قراره بهش شیفت کنین و انتخابش کردین با ویژگی های مورد علاقتون

هرچیزی که فکرتون بهش میرسه مثل:

آهنگ - عکس - متن - تیکه از فیلمی که دوست دارین - صدا هایی که شما رو یاد دی آر میندازه، مثل صدای بارون یا قطار - نماد ها و سنبل هایی که مال دی آرتون هستن - میکس و ادیت از شخصیت های دی آرتون (اگر مال فیلم یا انیمه خاصی هستن) و...

خب حالا من توی این پست قراره بعضی از چیزایی که منو یاد دی آر خودم میندازه رو توی ادامه مطلب بزارم. بنظرم بتونه کمک کنه متوجه بشین دقیقا باید چیکار کنین.

توی این سری پست قراره یکسری کارا انجام بدیم که مارو کم کم به شیفت نزدیک میکنه. انجام دادن همین کار ها هم کلی هیجان داره و کلا باعث تغییر تو دیدتون نسبت به شیفت و آماده کردن ضمیر ناخودآگاهتون میشه.

کار های سختی نیستن. فقط من برای هر روز آماده شدن، مطلب پست میکنم و بیاین همه با هم حاضر بشیم^^

روز اول:

امروز وقت پرسیدن یسری سوال از خودتونه. شما با این سوال ها با خودتون در دی آر ارتباط میگیرین و انگار به چیز دقیق تری ازش دست پیدا میکنین.

سوال هایی که میگم رو توی کامنت جواب بدین یا توی دفتر اسکریپتتون جواباشو بنویسین.

همه سوالات مربوط به شخصیت شما در DR هستن. شما باید با استفاده از تخیل و علاقتون جواب بدین.

1. اسمت چیه و چند سالته؟

2. متولد کجایی و تو چه خانواده ای زندگی کردی؟

3. دنیایی که در اون هستی چه ویژگی هایی داره؟

4. خصوصیتی در مورد تو هست که خیلی دوستش داشته باشی؟

5. آیا قدرت خاصی داری؟ اگر آره توضیحش بده.

6. دوست قدیمی ای داری که بخوای باهاش دیدار کنی؟

بقیه سوالات ادامه مطلب

دیروز داشتم انیمه orange رو می دیدم. داستانی که یه دختر یه اسم ناهو نامه ای رو دریافت میکنه از یه نسخه 10 سال بزرگتر از خودش تو یه دنیای موازی دیگه. توی اون نامه نوشته که چه اتفاقاتی قراره بیفته و چه کارایی نباید بکنه که حسرتی براش باقی نمونه. توی اون نامه از خودش میخواد که نزاره دوستش خودکشی کنه و آینده رو تغییر بده. نکته ای که توی این تغییر وجود داره اینه که ناهوی 16 ساله نمی تونه دنیایی که ناهو اونجا 26 سالشه رو تغییر بده. یعنی حسرت های ناهو 26 ساله هیچوقت پاک نمیشن اما آینده خودش بدون حسرت ساخته میشه. عجیب نیست؟

فکر که می کنم می بینم اگر یه نامه از آینده به دستم می رسید شاید الان بهتر عمل می کردم. اما عمیق تر که میشم میبنم اینطوریا هم نیست. همین الان هم میتونیم تقریبا متوجه بشیم کاری که می کنیم چه عواقبی داره. من این روزا خیلی تنبل شدم. هیچکاری تو طول روز جز امتحان روزانه مدرسه که با تقلب از پسش برمیام و انیمه دیدن و خوابیدن و بیدار شدن انجام نمیدم. با اینکه کمتر از دو ماه دیگه کنکور دارم و نهایی ها هم تو راهه اصلا درس نمیخونم. زندگی رو حس نمیکنم. کاملا کرخت شدم. اگر قرار باشه میونای آینده به من نامه بنویسه بهم چی میگه؟ حتما میگه صبح زود بیدار شو. رو برنامه کاراتو جلو ببر. تنبلی نکن. درس بخون. نقاشی بکش. تمرین کن و پیشرفت کن. به خودت فکر کن. به پوستت برس. وبلاگتو آپدیت کن. بنویس. به شادی هات فکر کن. دنبال جادو بگرد.

داشتم فکر می کردم اگر میدونم قراره چی به خودم بگم چرا عمل نمی کنم؟ چرا این بازی مسخره که هر روز برای خودم را انداختم رو تموم نمیکنم؟ بازی ای که برای برنده شدن توش باید تا می تونم روزامو تکراری بگذرونم و کاری نکنم. اینطوری هیچ لذتی نمیبرم. میدونم که باید بیشتر از زمان استفاده کنم. اونی که نسخه بزرگتری از من تو یه دنیای دیگست چطور داره حسرت گذشتشو میخوره؟ واقعا میخوام به اون آدم تبدیل بشم؟.. نمیخوام. واقعا نمیخوام. پس تلاشمو میکنم. باید شروع کنم هر طور هم که شده. امیدوارم نتیجش حداقل تو این وبلاگ معلوم بشه. تا به خودم ثابت کنم. تا منِ آینده زیاد از حد از خودش ناراحت نباشه :)